۱۲ فروردين ۰۰
جور عجیبی بزرگ میشویم، برای بیرون از خانه تبدیل به انسان های عاقل و بالغ میشویم، هنوز برای خانه پدری همان کودک 10-12 ساله ایم. به قدر وسع خودمان را لوس میکنیم و بدون هیچ نهایتی کودک میشویم.
از دنیای بیرون که به خانه پناه میبریم دلمان میخواهد برای کسی همان کودک قدیمی باشیم تا نازمان را بکشند و سختی ها را با رفتارهای کودکانه ای که هنوز مخاطب دارند خنثی کنیم.
نمیدانم چرا و چگونه اما باید روزی برای تمام رفتارهای غیرعاقلانه ام از همه عذر بخواهم، شاید روزی که در حال ترک این خانه به خانه جدیدم هستم! (اگر دیر نباشد)